چند توصیه برای سخنرانی موفق

چند توصیه برای سخنرانی موفق
بیشتر مردم از اینکه در جمع حرف بزنند یا سخنرانی کنند، ترس دارند. بعضیها که اعتماد به نفسشان بیشتر است، کمتر هل میشوند، بعضی خیلی بیشتر. همین الان یک راه بهتر شدن در سخنرانی را گفتم. اعتماد به نفس. همهمان باید رویش کار کنیم و با روشهای مختلف افزایشش دهیم. برگردیم به سخنرانی. به اینکه بتوانیم در جمع خوب حرف بزنیم. دست و پایمان را گم نکنیم. جملهها را کامل و منظورمان را دقیق برسانیم. اما چطور؟ اینجاست که مبحث و موضوع فن بیان اهمیت پیدا میکند.
فن بیان به چه معنی است؟
فن بیان در لغت به این معناست که کلمات را چطور ادا و تلفظ کنیم، اما در مفهوم قدرت صحبت کردن است در ارتباط با دوستان و آشنایان و غریبهترها… و اگر ماهرانه و طبق اصول بیان انجام شود، حس خوبی در همه به وجود میآورد و تأثیرگذار است.
فن بیان به چه کار میآید؟
میخواهیم حرفی که میزنیم، به دل همه بنشیند. تأثیر کند و حتی اجرا شود. نه که فقط چند تا جمله از دهانمان بیرون آمده باشد. برای همین باید یاد بگیریم که چطور حرفمان را بزنیم. با چه زبان بدنی، با چه لحن و تن صدایی و در چه صورت و زمانی. در سخنرانیها این نکته به اوج خود میرسد. اینکه بتوانیم آنچه میخواهیم در سخنرانی بگوییم را خوب و درست برای مخاطبانش جا بیندازیم. برای اینکه اعتماد به نفس بیشتر بگیریم. برای اینکه دیگران رویمان بیشتر حساب کنند. برای اینکه حس بهتری از خودمان و در ارتباطاتتمان داشته باشیم. به خاطر همهی این دلایل، باید یاد بگیریم حرفمان را درستدرمان بزنیم و در جمعها قوی ظاهر شویم.

این روشها را امتحان کنید تا در جمع قویتر ظاهر شوید.
- از قبل انتظار داشته باشید که اضطراب به سراغتان بیاید.
قرار است سخنرانی کنید. قرار است در جمع نظرتان را بگویید. خب معلوم است دستپاچه میشوید. با این دستپاچگی کنار بیایید. دنبال لحظهای نباشید که بی هیچ استرس و دغدغه و نگرانی و اضطرابی شروع کنید به سخنرانی! حتما باید کمی ضربان قلب را داشته باشید. با این ضربان بالاتر قلب، اکی باشید.
- به مخاطب دقت کنید.
بهجای اینکه مدام حواستان به این باشد که چه باید بگویید، چطور دارم حرف میزنم، نکند چیزی یادم رفته؛ به این دقت کنید که مخاطبتان چه میخواهد؛ خودتان را باصطلاح به مخاطب بسپارید!
- آماده باشید.
پیشپیش برنامهریزی کنید. اینکه میخواهید چطور حرفتان را بزنید، اینکه با چه روشی، توجه و حواس مخاطبتان را با خود همراه میکنید. به یک معرفی و مقدمهی قوی فکر کنید. نکات مهمتری که حتماً باید دربارهاش حرف بزنید را هم مشخص کنید تا موقع سخنرانی، از دستتان در نرود.
- به زبان خودتان حرف بزنید.
برای یک سخنرانی موفق، به جای اینکه از روی متن بخوانید، بدانید چه میخواهید بگویید و آن را به زبان خودتان – انگار که دارید داستان تعریف میکنید- بیان کنید. از رو خواندن، تسلط و اعتماد به نفستان را میگیرد. لغتبهلغت از روی متن خواندن، توجهتان را از مخاطب دور میکند.
- تمرین کنید.
پیش از ارائه یا سخنرانی، یک بار حرفتان را برای خودتان بگویید. بگذارید واژهها را یک بار قبل از سخنرانی اصلی، حتماً از دهان خودتان بشنوید. اگر کسی _ دوستی، فامیلی، اعضای خانواده _ باشد که حرفتان را بشنود و نظر بدهد و نقدتان کند هم که چه بهتر!

- گوش دهید.
در جمع حرف زدن یک کار یک طرفه نیست. کار دو طرفه است. هم مخاطب درگیرش میشود، هم گوینده. یک سخنران خوب، حتماً به این موضوع دقت میکند و مخاطبش را هم وارد بازی میکند.
اگر در جمع وسیعی سخنرانی میکنید که حرف زدن و نظر دادن تماشاچیها ممکن نیست، میتوانید نگاه آنها را بررسی کنید. اینکه چشمشان به شما هست یا نه، دنبالتان میکنند یا نه. آنوقت میشود در لحظه، بی خیال حرفهای کمطرفدار و جزیی و بیربط شد.
- با مخاطبان تماس چشمی برقرار کنید.
این کار از شما در برابر چشمان مخاطبان تصویر خوبی میسازد. اعتماد به نفس و قدرت بروز و ارائهی خودتان را هم افزایش میدهد. ضمن اینکه برای سخنرانی در جمعیت فراوان، فقط به یک سمت نگاه نکنید. به همه طرف حواستان باشد!
این راهها سادهاند، بی زحمت، بی درد سر. همین چند تا را رعایت کنید، حتماً سخنرانیتان اتفاق خوب و موفقی خواهد بود.
چند نکتهی دیگر :
- حرف حسابتان چیست؟
هدف از این سخنرانی چیست؟ آخرش که چه؟ میخواهید چه حرفی بزنید؟ وقتی پیش از ارائه و در حین ارائه، حواستان به این نکته باشد، آنوقت مرتب و منظم و در چهارچوبی برای رسیدن به هدف پیش میروید.
- حرفتان را صاف و ساده، مستقیم و بیحاشیه بزنید.
شما همان جایی هستید که باید باشید. با دیدی عمیق و وسیع دربارهی موضوعی که میخواهید ارائهاش دهید. هیچ کس مثل شما به موضوع مسلط نیست! لطفاً حاشیه نروید. اضافه نگویید و بروید سر اصل مطلب. خود را استاد جلسه ببینید که تا یک ساعت کلاس دست شماست. بهترینها را با زبانی ساده به بچهها انتقال دهید.
- عصر مرگ پاورپوینت
دیگر دورهی استفادهی افراطی از پاورپوینت گذشته. ترا به خدا همهی جملات و حرفها را نریزید در پاورپوینت. مخاطب شما باید به چشمانتان نگاه کند. باید در جلسه فقط و فقط به شما توجه کند. همهی حواسش روی شما متمرکز شده باشد. خب … خب …اگر مثلاً ارائهی کلاسی است یا دفاع از پایاننامه یا در شرکتی مشغول به کارید که پاور داشتن در سخنرانی، مزیت و نمره دارد، باشد. از آن استفاده کنید. اما ساده، خلوت، با فونت درشت و نوشتهی کم. وگرنه مخاطبتان را از دست داده فرض کنید!

- داستان بگویید؛ اگر ندارید، بسازید
اگر قسمت آخر فیلم بینظیر گیم آو ترونز را دیده باشید، (اگر ندیدید هم بخوانید! داستان لو نمیرودJ) حتماً یادتان هست که نهایتاً چه کسی بر تخت نشست. کسی که قصه داشت. داستان داشت. تنها چیزی که میماند، قصههایی است از ما.نه حتی خودمان، هیچ چیز مگر داستان!
حواستان به تأثیر شگرف داستان باشد. احتمالاً از همهی سخنرانیها و جلساتی که خودتان رفتهاید، چیزی که یادتان مانده، قصههایی است که شنیدهاید. شما هم مطلبتان را در قالب قصه به خورد دیگران بدهید. صد در صد تضمین میکنم که بهتر از اطلاعات صرف دادن، در خاطرشان میماند.
همچنین در این باره کتاب «بهترین قصهگو برنده است» نوشتهی آنت سیمونز با ترجمهی زهرا باختری را از نشر اطراف بخوانید.
- خودتان را تماشا کنید.
سخنرانی کنید و از آن فیلم بگیرید یا صدایتان را ضبط کنید. بعد بهتر از هر منتقدی، خودتان میتوانید بنشینید و عیبها و ضعفها، در عین حال قوتها و قدرتهایتان را بیابید. ممکن است همه به شما بگویند خارقالعاده بودید، خوب بودید، بهترین بودید… اما باور نکنید. باید خودتان بررسی کنید و قابلیتهایتان را در اجرایتان بسنجید، آیا از همهاش بهخوبی سود جستهاید؟
- از یکنواختی بگریزید.
مخاطبتان خوابش میگیرد! اگر از اول تا آخر با یک ریتم، در یک خط، روی یک رنج صدا حرف بزنید. انگار که دارید بچه میخوابانید. باید صدایتان بالا و پایین داشته باشد. باید تنوع در تمام بخشهای سخنرانیتان وجود داشته باشد.
- بدنتان چه میگوید؟
حواستان باشد 90 درصد از ارتباط را شما با جملاتتان – زبانی – منتقل نمیکنید! مخاطبان هم حرف، هم احساستان را از چهرهتان میخوانند، از تن صدایتان، نوع تکان دادن دستتان، نحوهی ایستادنتان، حتی لبخندی که بر لبتان است یا آرامشی که در بیانتان وجود دارد. وقتی شما احساس راحتی کنید، مخاطب هم راحت است، که البته برعکسش هم صادق است.

- خودتان باشید.
قرار نیست یک نفر خیلی باسواد و خیلی با ادب و خیلی خاص و حرفهای، سخنران باشد. قرار است آنچه هستید، همانقدر که هستید، نه بیشتر، نه حرفهایتر؛ قرار است تجربه یا دانشتان را منتقل کنید. یک چیز فقط مهم است. اینکه با انرژی باشید. و البته یک نکتهی مهم دیگر. به آنچه میگویید، باور داشته باشید. این خودش پیام را درست و حسابی به مخاطب میرساند.
چند تا پیشنهاد در موقع سخنرانی:
- فن بیان را اشتباه نگیرید با پرحرفی؛ فن بیان جواب در آستین داشتن نیست؛ حتی اگر صدایتان کم است، صدایتان خفه، زیادی زیر یا خیلی بم است، باز دلیل نمیشود پا پس بکشید، هنوز معیارهای فراوانی هست برای موفقیت در سخنرانی.
- مثلاً میتوانید کلمات را درست و رسا بیان کنید. حروف آخر را نخورید. دوستی داشتم بسیار باسواد، اما همیشه در ارائهی نظراتش مشکل داشت. دیگران بارها به او میگفتند: «لطفاً یه بار دیگه بگو، نفهمیدم». و این حسابی سرخوردهاش میکرد.
- راستی حواستان به زمان باشد. این طور نباشد که در سخنرانیتان بالای منبر رفته، چانهتان گرم شود، بگویید و بگویید و از زمین و آسمان تعریف کنید و یکهو.. ای داد… فقط ده دقیقه وقت باقی مانده: و مجبور شوید اصل مطلب را در همین چند دقیقه تند و بی تأکید و درنگ، طرح کنید.
- بالاخره هر کسی یک تکیهکلام دارد. حواستان باشد در سخنرانیتان هی پشت هم نگویید: در واقع، البته، در ضمن، مثلاً، اساساً، حقیقتاً، دقیقاً و … . هرکدام را بجا و دقیق استفاده کنید. و نه زیاد! نه آنقدر که تو ذوق بزند.
- راستقامت باشید. صاف بایستید. قوز نکنید. شانهتان را عقب ببرید و سرتان را بالاتر بگیرید.این خودش هم اعتماد به نفستان را افزایش میدهد، هم در دیگران حس بهتری نسبت به شما ایجاد میکند.آنها با خیال راحت بهتان اعتماد میکنند.
- از دستهایتان هم کمک بگیرید. تعادل بسیار مهم است. نه بی حرکت، بی هیچ جابجایی حرفتان را بزنید. و فقط دهانتان بجنبد. نه اینکه مدام در جنبش باشید. هی دستتان و سرتان و بدنتان تکان بخورد. بجا و مناسب، برای تأکید، میتوانید علاوه بر زبان و بیانتان، از دستهایتان هم کمک بگیرید.
- صدای شما مهم است. روی آن کار کنید. نه خیلی داد بزنید، نه خیلی آرام. جیغ جیغ کردن ممنوع، آرام حرف زدن ممنوع. قدرت صدا مهم است. که خوشبختانه قابل تمرین و یادگیری است. باید روی آن متمرکز شوید. صدای شما باید به راحتی و بی هیچ زحمت و آزاری به گوش مخاطب برسد. ضمناً تکیهگذاری هم بسیار مهم است. باید در هر جمله تکیه و تأکید را پیدا کنید. قبل و بعد واژهی مؤکد، چند لحظه ساکت باشید، توجهها را به خودتان جلب کنید. بعد وقتی همه دارند به شما نگاه میکنند، آن جمله یا واژهی مهم را بگویید.
- لبخند فراموش نشود! بیشتر از حرفتان، حالتان روی مخاطب تأثیر میگذارد. انرژیتان هم تأییدکننده است.
- تنفس درست. این یکی را هم یادتان باشد. من خودم همیشه تند تند حرفهایم را اول ارائههایم میزنم. یادم میرود وسطش نفس بگیرم. بعد به تته پته میافتم. بعدتر صدایم دورگه میشود. پس حواسمان باشد از اول نفس عمیق بکشیم. بین جملات هم یک مکث و یک نفس.
همهی اینها را گفتم. که تلنگرهایی باشند برای سخن گفتن در جمع، برای سخنرانی بهتر در جمع. اما بد نیست یک بار دیگر همه را مرور کنیم! ما نه فقط در جمع، در هر ارتباطی، حتی ارتباطهای دو نفره هم میتوانیم از فن بیان، از مهارتهای بهتر سخن گفتن استفاده کنیم تا تأثیرگذارتر باشیم و به آنچه میخواهیم برسیم.
منبع:bazaracademy.ir |